چند روزه حالم گرفته است . واقعا دلم برای این احوالم می سوزه نمی دونم تا کی باید گرفته بمونه !
وقتی قراره ناراحت باشی دلیل زیاده براش اما ، یکی از عزیزترین دوستانم مدتی میشه که با من قهر کرده خب تا اینجاش معمولا تو هر رفاقتی پیش میاد ، ولی باور کنید خودمم نمی دونم چرا ؟ و تمام ناراحتیم از همینه ...
خیلی به کارهای اخیرم فکر کردم ولی اصلا نمی فهمم چه اشتباهی از من سر زده ؟!
تمام سعیم رو کردم تا بهم بگه از چی ناراحت شده ولی حاضر نشد حتی یک کلمه با من صحبت کنه .
اینا رو نوشتم که بگم نمی دونم چی کار کنم ، واقعا نمی دونم ...
پی نوشت : ببخشید که از غم و غصه و ناراحتی نوشتم .
پی نوشت : صبا تو این پست اخرش سوالاتی رو مطرح کرده که خیلی برام جالبه بدونم نتیجه ی این پستش و جوابی که به سوالاتش داده میشه چیه ؟ چون اینا سوال های منم هست ...